Desire knows no bounds |
Thursday, October 12, 2017
امروز حین جمع کردن لباسای تابستونی و پهن کردن لباسای زمستونی، یه هو توجهم جلب شد به اینکه تو این پنج سال اخیر، چههمه ذائقهی رنگیم عوض شده. ازون سالها که موهام بلند بود و فر بود، هنوز چند دست لباس بلند گشاد رنگی مونده، مدلای جیپسیطور. بعد دورهی موهای کوتاه سورمهای اومد و لباسای سورمهای و قرمز تیره. یه دورهای موی کوتاه خاکستری و لباسای فانکی و شیشجیب و جین و کتونی. بعد مجبور شدم الگنت بپوشم و ساده و متفاوت، و تا بچرخم و به خودم بیام رسیدم به برههی حساس کنونی و مشکی و مشکی و مشکی و نوکمدادی و خاکستری و بژ و زیتونی.
همیشه دلم میخواست واردروبم فقط مشکی باشه. امروز دقت کردم دیدم همین هم شده. بیکه حواسم باشه. آدمای زندگیِ آدمم همینن. یه زمانی تو میمُردی واسه قرمز تیره، اما الان در حد یه شال هم قرمز برنمیتابی. یه زمانی مشکی اصلاً انتخابت نبوده، حالا اما دلت فقط مشکی میخواد. چند شب پیشا با جوجهها نشسته بودیم عکسای قدیمی مَنو نگاه میکردیم. هی دو دیقه یه بار میگفتن اااا، مامان چه قیافهای بودیا. فلان مدل مو یا فلان مدل لباس چه بهت میومده. چرا الان دیگه ازینا نمیپوشی. دقیقاً قصه همینه که تو هر دورهای آدم یه سری شرایط و سلیقه و انتخاب داره. بر اساس اون آپشنها ایدئولوژیش رو انتخاب میکنه. شرایط و سلیقه که عوض میشه، انتخابهای آدمم عوض میشه. فضیلتی در عوض شدن یا نشدن نیست. من اما دور عوض شدنم در واحد زمان خیلی زیاده. تغییراتم محسوس و اجتنابناپذیره. حالا اینکه بشینیم عکسای قدیممون رو بذاریم جلومون بگیم باورم نمیشه من یه روزی این لباسو میپوشیدهم، دردی ازمون دوا نمیکنه. اون زمان انتخاب من اون بوده، حالا نیست. به نظرم انسانی و طبیعیه. خیلی انسانیتره تا اینکه یا اصلاً عوض نشی، یا خودت رو مجبور کنی به آنچه در گذشته بودی وفادار بمونی. لباسا رو که داشتم جمع میکردم به این فکر کردم که همین حالا، زندگی کردن با الف چهقدر دوباره سلیقه و ذائقهم رو عوض خواهد کرد. چهقدر ممکنه دیگه همین آدم الانم هم نباشم، به زودی. و؟ و از قضا استقبال میکنم هم. هیچ تعصبی روی استمرار وضعیت کنونیم ندارم. معمولاً اینجوریه که این سلیقهی منه که روی اطرافیانم تأثیر میذاره. کم پیش میاد من از کسی تأثیر بگیرم. اگه داونگرید نشم، از هر آپگریدی ولو با هزینهی بالا، استقبال میکنم. الف اما از معدود استثناهاییه که نه تنها سلیقهش به غایت به سلیقهی من نزدیکه، که علاوه بر این معاشرت باهاش همیشه روی من تأثیر مثبت داشته. از حالا میدونم پالت رنگی دکوراسیون داخلیم به کل عوض خواهد شد و کلی چیز جدید یاد خواهم گرفت. تو بی آنست؟ خوشحالم هم. |
Comments:
Post a Comment
|