Desire knows no bounds |
Friday, November 3, 2017
تکست دادم که «هر وقت بیدار شدی تعریف کن دیشب که بود و چه کرد». رسمن هیچی یادم نمیومد. یکی دو ساعت بعد جواب داد چیز خاصی نبود. مث همیشه دو سه بار «ترین» داشتیم و اینبار حتا در استانداردهای من هم «او مای گاد» بود اوضاع.
برام عجیبه که بعد از دو سال ناناستاپ با هم بودن، بعد از اینهمه فراز و فرود و بریکآپهای پیاپی و بدقلقیهای دوطرفهی مدام، هنوز توی سکس اینهمه دستاورد جدید و عجیب و تکرارنشدنی داریم با هم و هنوز هیچی تکراری نشده برامون. و عجیبتر اینکه یه وقتایی میبینی آدمه رو حتا حاضر نیستی ببینی، اینقد که از دستش شاکیای، اما دقیقا تو همون لحظه میتونی برای بار هزارم باهاش بِست سکس اِوِر داشته باشی. با گوشیام و حوصله ندارم سرچ کنم. امام یه جملهی قصار داشت با این مضمون که این محرم است که انقلاب (اسلام؟) را زنده نگه داشته است. حالا حکایت ماست. این همفازی عجیب و غریب در سکس است که نان-ریلیشن-شیپ ما را اینجوری اجتنابناپذیر نگه داشته است. واقعا دارم خودمو نمیفهمم. یعنی دارم کیلومترها جلوتر از خط قرمزهام با این آدم میخوابم و آی کنت هلپ ایت. |
Comments:
Post a Comment
|