Desire knows no bounds |
Monday, August 6, 2018
یکی از سختترین قسمتهای استایلیستبودن، نوشتنِ سناریوی عکاسیه واسهی فوتو-شوت. وقتی داری ادعا میکنی که میخوای مخاطبت رو از دغدغهی «چی بپوشم» خلاص کنی، خودت مجبوری تمام آپشنها و آلترناتیوهای موجود رو برای پرزنت هر آیتم، در نظر داشته باشی: حضور ذهن، سرعت عمل و قدرت تصمیمگیری.
عملاً شبِ عکاسی، یه چیزیه تو مایههای شب ژوژمان. سرِ فوتو-شوت، دیگه وقت نداری بشینی فکر کنی. باید فکراتو قبلاً کرده باشی تصمیماتو قبلاً گرفته باشی، و موقع عکاسی صرفاً بسته به چیزی که روی مانیتور میبینی، کرکسیون کنی کارو. در واقع تمام تلاشهای شبانهروزیِ یه تیم، وابسته میشه به سلیقه و انتخاب و تصمیمهای تو. تمام سرنوشت یه محصول رو تعیین میکنی. بنابراین کوچکترین بیتوجهی یا اشتباه، یه هزینهی بزرگ میذاره رو دستِ سیستم. من؟ با اینکه عاشق این کارم، و با اینکه خیلی غریزی بلدمش و مدام انجامش میدم، اما هر بار، سر هر کاتالوگ جدیدی از هیتو، رسماً یه هفته تمام فضای مغزم داره واسه خودش سناریو مینویسه. پر دردسرترین قسمتِ کار هیتوه و بعدش مغزم میره تو اُوِرهال انقد که انرژی مصرف کرده. و کاتالوگ شیله -کاتالوگ جدید تابستون-، تا اینجا سختترین کاتالوگ بوده برای عکاسی. امشب؟ امشب تستهای عکاسی رو زدیم و فردا فوتو-شوت داریم:| |
Comments:
Post a Comment
|