Desire knows no bounds |
Monday, May 6, 2019
یه پیاز قرمز متوسط برداشتم چهارقاچ کردم یه خرده روغن ریختم تو یه قابلمهی متوسط زیرشو روشن کردم پیازا رو ریختم تو قابلمه، تا یه کم تفت بخورن دو تا سیبزمینی متوسط پوست کندم شستم نصف کردم هر تیکه رو چهارقاچ کردم ریختم تو قابلمه، دو تا حبه سیر پوست کندم شستم چهارقاچ کردم ریختم تو قابلمه، دو تا گوجهی کوچیک درآوردم از تو یخچال شستم چهارقاچ کردم ریختم تو قابلمه محتویاتش رو با قاشق چوبی بزرگه یه همِ مختصری زدم رفتم سراغ ردیف ادویهها که الان فعلاً چیدهمشون تو یه سینی چوبی گذاشتهمشون رو ماشین لباسشویی زیرا بعد از خودکشی کابینتا هنوز کابینت نداریم، نمک و فلفل و زردچوبه و کاری برداشتم، کاری رو گذاشتم سر جاش، نمک و فلفل و زردچوبه رو به قابلمهی چهارقاچها افزودم با قاشق چوبی بزرگه همهچیو مجدد هم زدم رفتم سراغ فریزر از توی کشوی دوم یه مشت غوره درآوردم افزودم به ماجرا سپس برگشتم سراغ یخچال رفتم سراغ طبقهی اول قوطی رب رو درآوردم دو قاشق مختصر رب اضافه کردم به محتویات قابلمه و نهایتاً سه لیوان آب و همهچیو هم زدم و در قابلمه رو بستم و زیرشو کم کردم. همهی اینا که گفتم یک پاراگراف و هفت دقیقه طول کشید. برم سر مشقام تا حاضر شه.
سلام یتیمچه.
|
Comments:
Post a Comment
|