Desire knows no bounds |
Friday, August 9, 2019
میتونم روایت زمان و مکان رو به هم بزنم. میتونم الان یه برش کوکوی لوبیا، یه برش ضخیم و برشته و داغ بکشم برای خودم، با چند پر جعفری کنارش، با یه کاسه سالاد شیرازی با آبغورهی سیاه جوشوندهی خونگی فرد اعلا، بیارم تو تخت، با مثلا فیلم Never Look Away، و وانمود کنم این یک پیپ نیست. باقیش رو باید توی مشق امشبم بنویسم. آخ که عاشق این جور روایتها و بازیهام من.
|
Comments:
Post a Comment
|