Desire knows no bounds |
Thursday, August 29, 2019
چهقدر از بیتفاوتی و خونسردی ژوئل اگلوف تو نثرش خوشم میاد. به عبارتی از ترجمهی اصغر نوری هم. هم «منگی» رو خیلی دوست داشتم، هم «عوضی» رو که الان دارم میخونم. هر دو کتاب از همین نویسنده.
خوندن «عوضی» با حال الانم تقارن خندهداری داره. حکایت مردیه که با یه سری آدم دیگه مدام عوضی گرفته میشه. منم مدام دارم با چیزهایی که فکر میکنم نیستم عوضی گرفته میشم و به این فکر افتاده نکنه هستم؟ چرا اون چیزی که فکر میکنم هستم رو آدمها نمیبینن یا آدمهای خیلی کمی میبینن و از همه مهمتر چرا آدمهایی که برام مهمن مدام تصویرهای عوضی منو میبینن؟ دارم «عوضی»* میشم:| عوضی --- ژوئل اگلوف* ترجمهی اصغر نوری --- نشر افق |
Comments:
Post a Comment
|