Desire knows no bounds |
Thursday, October 10, 2019
دارم کتاب «فیلمهای جان کاساوتیس» نوشتهی ری کارنی رو میخونم. فارغ از این که سینمای کاساوتیس رو دوست داشته باشیم یا نه، این کتاب، به تنهایی فوقالعاده جذاب و خوندنیه. اواسط خوندن فصل «خویشتنهای در حال ساخت» بودم که یههو دوزاریم افتاد که چی شد که مونوگام شدم! چند هفته قبلتر تو یه مهمونی جمع و جور، یکی از دوستام با تعجب پرسیده بود واقعاً رفتی تو یه رابطهی متعهد؟ جواب داده بودم آره. پرسیده بود دلت برای لایفاستایل قبلیت تنگ نمیشه. جواب داده بودم نه. چند نفر دیگه از اونور گفته بودن تنگ که حتماً میشه، ولی خب انتخابت اینه دیگه. راستش اما این بود که نه، تنگ هم نمیشه حتا. یعنی یه وقتی با خودم به این نتیجه رسیدم که دیگه اون لایفاستایل قبلیم رو نمیخوام. چند-پارتنری و روابط موازی و سکسپارتنرهای متعدد داشتن و روابط آزاد و اوپن ریلیشنشیپ و الخ، یه سری مزایا داره و یه سری معایب. از دور جذاب به نظر میاد. منم چند سال زندگیش کردم. یه روزی اما به این نتیجه رسیدم که دلم دیگه اون مدل زندگی رو نمیخواد. و دلم میخواد با پارتنر فعلیم، رابطهی متعهد رو تجربه کنم.
للیا با همهی زندگی طوری رفتار میکند که انگار زندگی، صحنهای برای کارهای شوکآور اوست، اما فراموش کرده که زندگی تئاتر نیست، و فراموش کرده که رابطه با یک مرد بیش از «یک صحنهی تئاتری» است. روابط رمانتیک و جنسی پیامدهای عاصفیای دارند که یک صحنهی نمایشنامه ندارد...
للیا فکر میکرد داشتن رابطهی جنسی مثل همانی است که یک بازیگر زن در فیلم انجام میدهد، ولی حالا از تحمل پیامدهای عاطفی سبکسریهای خود عاجز است. کاساوتیس از للیا استفاده میکند تا بپرسد آیا سربههوایی عاطفی نشانگر سرخوشی بیانگرانه است یا نه؟ تا بپرسد آیا میتوان بدون زیر پا گذاردن اخلاق، اهمیت مسئولیتهای اجتماعی خود را به چالش کشید یا نه.*
یه جایی از زندگی، به عنوان آدمی که به اصول و اخلاق و عرف، به شکل رایجش پایبند نیست، تکلیفم رو با خودم اینجوری معلوم کردم که آن چه برای خودم نمیپسندم، برای دیگری هم نپسندم. این شد مهمترین اصل زندگیم. و برعکس، اجازه ندم کاری که در حق کسی انجام نمیدم رو کسی در حقم انجام بده. لذا اگر از انجامدادن کاری در حق خودم ناراحت خواهم شد، اون کار رو در حق پارتنرم انجام ندم. این قانون ساده، تکلیفم رو با خیلی چیزها روشن کرد و شد یه متر و معیار شفاف برای رفتارهایی که آدم باید تو یه پارتنرشیپ طولانیمدت در پیش بگیره. به نظرم این کلید ساده و طلایی، خیلی کمکم کرده که بیبحران پیچها رو از سر بگذرونم. صد البته که خلق و خوی پارتنرم، اعتماد به نفسش، و شباهت عجیب و غریبش به خودِ من (سلام حامد) مزید بر علته، ولی یکدست بودن رفتار دو طرف و مشخص بودن تکلیف آدما با همدیگه و با خودشون، مهمترین پارامتر آرامش و امنیت رابطهست.
*فیلمهای جان کاساوتیس---ری کارنی
|
Comments:
Post a Comment
|