Desire knows no bounds |
Sunday, March 1, 2020
یه وقتایی که مثل امروز فرصت سر خاروندن ندارم، آخر شب که میشه، خیلی احساس مفیدبودن میکنم. خستگیه برام لذتبخشه. عاشق کارمم و اگه این بحرانهای پیاپی اتفاق نمیافتاد الان خوشحالترین بودم. بحرانها هم اما یه محک خوبی شدن واسه شناختن عیار آدمها. واسه شناختن عیار خودت. این که کی پشتت رو خالی میکنه تو موقعیتهای سخت و فقط به فکر خودشه، این که کی مسئولیتپذیره و به تعهدش عمل میکنه، این که خودت چه قدر از دستت برمیاد که به تعهدهات وفادار بمونی، و در نهایت اینکه کی تو رو علیرغم تمام شرایط سختی که برای همهمون به وجود اومده، غیر قابل پیشبینی و آسیبزننده، میاد استرس بیشتری وارد میکنه و تو رو تحت فشار میذاره.
میفهمم که آدمها هر کدوم دلایل و مشکلات خودشون رو دارن، اما از اونطرف هم یه چیزی وجود داره به نام کامپرومایز. وقتی میبینی تو موقعیتهای پیچیده طرفت ذرهای احساس همدلی نشون نمیده، دلسرد میشی و روحیهت رو از دست میدی. در مقابل وقتی دو سه نفر رو داری که به هر دلیلی پشتت وایمیستن، خواسشون بهت هست و حمایتت میکنن، علیرغم تمام سختیهایی که برای خودشون وجود داره، تازه عیار اون آدم رو میشناسی و براش عمیقاً احترام قائل میشی، فارغ از هر پیشینهای. |
Comments:
Post a Comment
|