Desire knows no bounds |
Saturday, May 30, 2020
از آدمهای پرحرف و خالهزنک و پشت سر بدگو بیزارم. آدمهای نابالغی که با هزار سال سن هنوز جرأت ندارن بیان حرفشون رو تو روت بزنن، در لحظه قهر میکنن میرن بیکه بفهمی از چی ناراحت شدهن، و بعداً هم فقط پشت سر حرف میزنن بیکه بیان مشکلاتشون رو حل کنن. یه پارتنر موقت داشتم یه زمانی، که از هفت روز هفته ۶ روزش رو قهر بود باهام، بنابر دلایل نامعلومی که خیلیهاشون رو هرگز نفهمیدم. یکی از نقطهعطفهای زندگیم که باعث آرامش و پیشرفتم شد، قطع رابطه با این آدم بود. در عین اینکه تو سکس و تفریح و سفر و خوشگذرانی باهاش خیلی خوش میگذشت بهم، اما به فرسایش مدامش نمیارزید.
که اصلاً ترس بزرگم از معاشرت مدام کردن با آدمهای قهروئه. از وابسته بودن بهشون. آدمهایی که در مواجهه با هر موردی که براشون خوشایند نیست، به جای حل یا طرح مسأله، به قول بچگیهامون فقط چغلی بلدن و قهر. بدتر از اون آدمیه که خودش رو در مواجهه با موقعیت ناخوشایندی قرار میده به هر دلیل، درست یا نادرست، مثلاً به خاطر اینکه محتاج حقوقشه یا کار دیگهای بلد نیست یا داره ایگوش رو ارضا میکنه یا هرچی، بعد که اون رابطه/قرارداد/همکاری به هم میخوره میاد میگه من تمام این چند ماه با تو مشکل شدید داشتم و روح و روانم به هم ریخته و فلان و بیسار. خب دوست عزیز، اینی که تو داری مشکل با من نیست، نداشتن عزت نفسه. اگه به هر دلیلی داری رابطهت رو با من ادامه میدی مشکلت من نیستم، مشکلت احتیاجات یا شخصیت خودته. فرافکنی کردن به خلق و خو یا رفتار من بدیهیترین کاره، اما وقتی داری یک سال دو سال باهاش مدارا میکنی دیگه میشه مشکل تو، نه من. جای هر چیز باید اول مشکل اعتماد به نفس و عزت نفست رو حل کنی به نظرم. و بدتر از همه، آدمیه که فکر میکنه وسواس داره و دقیقه، و برای همینه کارهاش رو به سرانجام نمیرسونه یا لفتش میده یا مسئولیت اشتباهاتش رو قبول نمیکنه، در حالی که در واقع هوش کافی و تمرکز برای پوزیشنی که توش قرار گرفته رو نداره و از کمهوشی و ناتوانی و بیپرنسیبی خودش آگاه نیست. حالا بعد از دو مورد قطع عمکاری، دیدم اوه، این پوزیشن کاری بیش از هر چیز هوش ریاضی میخواد و تمرکز، و یه بیس تربیت درست خانوادگی وپرنسیب رفتاری و شخصی، لذا بدیهیه اون آدم اینهمه پر از اشتباه بود و بدیهیه وقتی هر روز دارم میگم اشتباه کردی فکر میکنه من آدم سختگیریام. در حالی که مشکل اصلیش عدم هوش و توانایی بالاست و بدتر از اون اینه که نمیفهمه یا حاضر نیست اقرار کنه کجای کارش میلنگه. تا یادم بمونه ملاک اصلی برای استخدام پرسنل رو هوش، رشتهی ریاضی در دبیرستان، و دانشگاهی که توش درس خونده قرار بدم. معالأسف منطقهی زندگی و طبقهی اجتماعی هم بسیار مهمه. چیزی که فکر میکردم جاج کردن محسوب میشه اما در شرایط واقعی از نکات بسیار مهمه. اصلاً شاید همون طبقهی اجتماعیه که عزت نفس و پرنسیب به همراه میاره، و لاغیر. و معالأسفتر، تا حالا خلافش بهم ثابت نشده. |
Comments:
Post a Comment
|