Desire knows no bounds |
Wednesday, June 10, 2020
دق که ندانی که چیست گرفتن
دق که ندانی تو خانم زیبا بدترین کابوس زندگی من، اینه که یکی از عزیزهام دچار بیماری سختی بشه و توی بیمارستان بستری شه. همیشه آروزمه که زودتر از همهی اونا بمیرم. حالا؟ حالا بابا حالش بده و بیمارستانه. چیزی که اصلاً فکرشو نمیکردیم. چیزی که همیشه در دورترین و پایینترین لایهی ذهنم نگهش میدارم. بابا حالش خیلی بده و من دارم دق میکنم. تازه میدونیم چیزی عجیبی نیست و بعد از چند روز درست میشه. اما از تصور اینکه هر اتفاق ناگهانی ممکنه یه هو پیش بیاد، دلم میلرزه. چهقدر اتفاقهای سخت نزدیکن به آدم و چهقدر آدم زندگی رو علیرغم تمام اینها جدی میگیره باز:| |
Comments:
Post a Comment
|