Desire knows no bounds |
Monday, September 28, 2020 لانا سه چهار تکه لباس برمیدارد با خودش میبرد داخل اتاق پرو. لباسها به چشمش قشنگ آمدهاند. یکی یکی میپوشدشان. یکهو حواسش میرود به اینکه چههمه از زن بیریخت توی آینه بیزار است. حواسش میرود به اینکه این پوست خسته، این موهای بیحالت، این بدن از ریختافتادهی بیقواره، آن زنی نیست که در خیالِ خودش تصویر میکند. حالا دیگر عکس زن توی ذهن خودش، با تصویرش توی آینه، زمین تا آسمان فرق دارد. چه بلایی سر خودم بیاورم تا از شر این زنِ ازریختافتادهی بیقواره خلاص شوم. لانا لباسها را رها میکند توی اتاق پرو. میزند بیرون. زیاد فرقی هم نمیکرد به هر حال. لباسها انگار توی همین هفتهشت دقیقه همهشان یک سایز کوچک شده بودند. اتاق مونیکا---هانا تورنت Labels: las comillas |
Comments:
Post a Comment
|