Desire knows no bounds |
Saturday, October 17, 2020 هنوزم که هنوزه، بعد از سالها، خواب آقای کا رو که میبینم، تو همون خواب، در حال سقوط، امنترین آدم زندگیمه. داشتیم تو ماشین از یه ارتفاع عجیبی سقوط میکردیم و من خیالم راحت بود طوری نمیشه. نجاتم میده. آخخخ که چه دلم میخواست میتونستم دینمو بهش ادا کنم. و آخخخخ که چه دلم میخواست باور کنه که هر روز و هر روز به این فکر میکنم که چه قدر آزارش دادم، و چهقدر از زندگی امروزمو مدیونشم. حیف که میدونم هرگز دیگه باورم نمیکنه. میکنه؟ |
Comments:
Post a Comment
|