Desire knows no bounds |
Saturday, December 12, 2020 آخخخ که حالا میفهمم چرا میگن آدمایی که تو بیزینسان بدبینن. سخت اعتماد میکنن. دوستای صمیمیشون بسیار کم و اندکن. پشت صحنهش دنیای بیرحم زشتیه. من؟ با اینکه خوشبینترین آدم دنیا بودم و همهچی رو معرفتی و رفاقتی پیش میبردم، نه تنها بدبین شدم، که الان میترسم حتی به غریزهم اعتماد کنم. نمیتونم دیگه فرق سره رو از ناسره تشخیص بدم چون آدم این دنیا، دنیای بیزینس نیستم هنوز، و وقتی یکی در حقم بدی میکنه، یکی که اصلاً انتظارشو نداشتم، بیشتر قلبم میشکنه تا اینکه به ضرر بیزینسیش فکر کنم. حالا؟ حالا اینکه نمیتونم تشخیص بدم آدمای نزدیک زندگیم، فلان حرفو دارن به خاطر کار میزنن یا به خاطر خودم. اگه فلان کارو برام میکنن اگه فلان رفتارو باهام دارن فلان توجهو میکنن، به خاطر منافع کاریه یا به خاطر خودم. اینجا؟ اینجا غمگینترین و تنهاترین جای دنیاست. پ.ن. البته الان که فکرشو میکنم، میبینم قدیما هم همیشه مردد بودم آدما منو به خاطر سکس میخوان یا به خاطر خودم. بهتره برم خودباوریمو درمان کنم به نظرم:| پ.ن.۲. از کجا میشه فهمید خداییش؟ |
Comments:
Post a Comment
|