Desire knows no bounds |
Saturday, February 24, 2007
موقع ناهار حرف کشيده شد به پست "در باغ زيتون چه کسی اضافه بود".. مارال شروع کرد به توضيح دادن حسش بعد از خوندن اون نوشتههه.. من گفتم اما واسه خودم يه جوريه، يعنی پستای قبل و بعد وبلاگم اصن به اون نوشته و آهنگه نميان.. حال و هوام هم اون مدليا نيست ديگه انیمور.. پستهای قبل و بعدش رو که نگاه میکنم، مثه اين میمونه که وسط فيلم تارکوفسکی تبليغ پفک چیتوز پخش کنن.. که مارال جان در نهايت سرعت و خونسردی حرفمو تصحيح کرد: "آره اون پسته مثه تبليغ تارکوفسکی بود وسط پفک چیتوز"!.. و خوب لازم به ذکر نيست که من چه قدر سپاسگزارم از اينهمه لطف!!
البته تو دوره و زمونهای که من و اردشير با هم تو يه فولدر باشيم، ديگه اينجور کامنتا کاملا بديهی و مبرهن است صد البته! |
:*