Desire knows no bounds |
Sunday, February 24, 2008
هر چهقد اين سنتوری نااميد کرد ما رو از آقای مهرجويی و گلشيفته خانوم فراهانی، عوضش آبادان اميدوارمونتر کرد به مانی حقيقی که حتا جمشيد مشايخیش هم خوب بود.
بعضی آدما هستن در زندهگانی، که رسمن درکشون از حس و حال فضا و موقعيت، در تعطيلات تابستانی به سر میبره. بعد اين آدما هرگز نبايد وقتی دارين فيلمی رو برای اولين بار میبينين در صحنه حضور داشته باشن، بسکه رو يه طول موج ديگهن از اساس و بسکه توجيهناپذير!! حقا که حق اين عزيزان موقعيت-نافهم رو جناب فونتريه در فيلم کوتاهش(کن 2007) به درستی ادا کرده! بعد يکی از مشغوليتهای دلپذير در زندهگانی اينه که وقتی نشستين دارين فيلمهای کوتاه کن 2007 رو میبينين، حدس بزنين هر اپيزودی رو کی ساخته، و يه وقتايی خودتونو تشويق کنين هم، بسکه امضا دارن اين آقايون و بسکه دستخطشون از چار فرسخی قابل تشخيصه. |
وااای ... که چقدر خوب بودن این سنتوری و مهرجویی و گل شیفته خانوم فراهانی ...
وااای ... چه همه خوبن خدا:دی
فکر کردی از رو می رم من !!! ها ها
:)