Desire knows no bounds |
Sunday, January 17, 2010
ديشب در عرض نيم ساعت از يه شب معمولی و بديهی تبديل شد به يه شب غيرمنتظره و دلچسب و دوستداشتنی
نيومدهم بگم چهقد حال چشام خوب بود و چه خوش گذشت و چه خخخخخخخخ بودم همهش اومدهم بگم چه خوشبختم از داشتنتون جدی |
نه . کافی نیست . چیز دیگری باید . حرفی ، کلامی ، عبارتی ، چیزی که تکراری نباشد . کلیشه ای نباشد ، تولدت مبارک خشک و خالی نباشد .
کلام جان دار ، معنا دار ، قشنگی باشد. با حال باشد . به با حالی نوشته هایت . یه چیزی که نمیدونم چی هست باشه ...
و چون که نمیدانم و ندانستم که چه بهتر است باشد که در خور تو باشد پس : تولدت مبارک !
حیف که اونجا نیستم وگرنه یه جا سیگاری و یه چوبالف بهت کادوی تولد میدادم
و شاید هم یه خودنویس با یه پر گنده روش