Desire knows no bounds |
Tuesday, April 16, 2013
بیکن: فکر میکنم گرایش به نابود کردن نقاشیهای بهتر را دارم، یا آنهایی که در یک حدِ مشخص بهتر بودهاند. تلاش میکنم حال بهتری پیدا کنند ولی تمام کیفیتشان را از دست می دهند، همهچیز را از دست میدهند. فکر میکنم به نابود کردن نقاشیهای بهتر گرایش دارم.
سیلوستر: آیا وقتی زیادهروی میکنید، نمیتوانید آن را بازگردانید؟ بیکن: حالا نه، و کمتر و کمتر هم میشود. حالا به شیوهای نقاشی میکنم که کاملا تصادفی است و پیوسته بیشتر و بیشتر تصادفی میشود و به نظر نمیرسد رفتار سابق را تکرار کند، چهگونه میتوانم یک تصادف را بازآفرینی کنم؟ تقریباً غیرممکن است. سیلوستر: اما ممکن است روی همان بوم به تصادف دیگری برسید. بیکن: ممکن است شخص به تصادف دیگری دست پیدا کند اما هرگز همان نقاشی نخواهد شد. این فقط میتواند با رنگ روغن اتفاق بیفتد، چون آنقدر ظریف است که یک رنگمایه یا ذرهای از یک رنگ، اثرات بعدی تصویر را کاملاً دگرگون میکند. سیلوستر: آنچه را از دست دادهاید به دست نمیآورید، ولی شاید به چیز دیگری برسید. چرا به جای ادامهی کار، بیشتر گرایش به نابودی آن دارید؟ چرا ترجیح میدهید دوباره روی بوم دیگری شروع کنید؟ بیکن: چون گاهی اوقات تصویر ناپدید میشود و بوم کاملاً گیر میکند و رنگ خیلی زیادی روی آن تلنبار میشود - یک مسألهی تکنیکی است، رنگِ خیلی زیاد - و آدم دیگر نمیتواند ادامه دهد. گفتگوهای دیوید سیلوستر با فرانسیس بیکن --- ترجمهی شروین شهامیپور، نشر نظر پ.ن. از آن کتابها که باید باید خواندشان. |
Comments:
این پست آخر رو نخوندم ... اما کلا این روزها خیلی خوب مینویسی... اصلا خیلی بهتر شدی... خوبه!
Post a Comment
|