Desire knows no bounds |
Tuesday, June 25, 2013 نوشته «این جلسات همفیلمبینی روز به روز دارد پربارتر میشود، قد آدم را بلندتر میکند، ممنون». حواسم رفت پی ویشلیست چند سال پیش. از آن معدود کاغذها که هنوز نگهشان داشتهام. نوشته بودم دلم میخواهد هفتهای دو سه شب جمع شویم دور هم، با آدمهایی که دوستشان دارم، آدمهایی که با هر خرده معاشرتی کلی چیز یاد میگیرم ازشان، فیلم ببینیم دور هم، فیلمهایی که دوست داریم، فیلمهایی که زندگیام/هامان را عوض کردهاند. و بعد، حرف بزنیم راجع بهشان. جرقههایی که مسیرهای روزمرهمان را عوض کردهاند را بگذاریم وسط، شاید مسیر آدم دوم از سمت چپ را بشود کمی بهتر کند. کسی چه میداند. حالا، این شبها، کمکم دارد همان میشود که چند سال پیش، عین تیری در تاریکی، برای خودم نوشته بودم گوشهای جایی. حالا اسمها و آدمها، دارند میشوند همانها که غالب یادگرفتههای این چند سال را مدیونشانم. اشتیاق بچهها، مشارکتشان توی بحثها، پیگیریها و پیشنهادها و فیدبکها، دارد میشود همان که همیشه دوست داشتم. دریم نوز نو باوندز. |
Comments:
کاش اسم فیلمایی که خوب بودن هم مینوشتی اینجا برای ما
Post a Comment
|