Desire knows no bounds |
Friday, May 23, 2014
همیشه گفتهام بچهها معصومترین شیطانهای روی زمیناند. بیرحم و خطرناک. گمانم برچسب معصومترین را هم برای دلخوشی خودمان میچسبانیم سرش. وگرنه که شیطانهای روی زمیناند، بیرحم و خطرناک.
امشب، کاور لباسهایش را و چمدان بستهاش را که دیدم گذاشته پشت در، دلم ریخت پایین. شده بودم یکی از همان شیطانهای بیرحم و خطرناک و حرفهام لابد زخم زده بود به جانش. کاور لباسها و چمدانش را که پشت در دیدم دلم ریخت پایین. کارما قصه را چرخانده بود طرف خودم. صورتم توی آینه سنگی بود و سرد. وقتی رفت باران میبارید.
|
Comments:
زرافه؟
:*
Post a Comment
|