Desire knows no bounds




Thursday, March 31, 2022

او را جوری نوازش می‌کرد که آدم وقتی نمی‌داند چیزی داغ است یا نه و به آن دست می‌زند.

ملال جدول‌باز---ایرج کریمی
..
  




سال ۱۴۰۰ تو رفتی از زندگیم. سختم شد. سخت بود. باورم نشده بود اما. ۱۴۰۱ رو غمگینم. موقع سال تحویل گریه کردم. انگار از جام کنده‌بودنم. 
..
  




نوشت عیدت مبارک، به همراه روزهای بهتر از قبل.
نوشتم بی تو هیچی بهتر از قبل نمی‌شه.

سین کرد، بی‌جواب.
..
  



Sunday, March 27, 2022

دیدی اون وقتایی که می‌ری تو آشپزخونه مثلاً، می‌بینی خرده‌نون ریخته جلوی یکی از صندلیا، رو میز؟ یا می‌ری تو سالن، می‌بینی کوسن سرمه‌ایه از آکسِ خودش خارجه، یه چین مختصری روشه، رد محوی از حضور تن یه آدم، همین چند دقیقه پیش؟ من عاشق عکس گرفتن از این جنس حضور آدمام، بی‌که تو عکس باشن. عاشق عکس گرفتن از آدمی اتفاقی لحظه‌ای که توی عکس نیست، اما عکس داره قصه‌ش رو روایت می‌کنه. که اصلاً من عاشق روایت‌های بی‌ نام و نشان‌ام. روایت‌های عین به عین اما مجعول و مخدوش، با فاصله با کنایه اما مستقیم و صریح و بی‌واسطه. که انگار با هر عکسی که می‌گیرم، خودم رو بخیه می‌زنم به آدمی خاطره‌ای چیزی.
..
  



Friday, March 25, 2022

«و کیمیا، کیمیا، کیمیا می‌گفت، من مدتی بود که تو را می‌خواستم، می‌خواستمت؛ و من می‌گفتم هر شب گوشه‌های چشم‌هایت را نگاه کرده بودم، ببین هر شب، هر شب؛ و او می‌گفت، دیگر چطور و کجا را، کجاها را نگاه کرده بودی؟ و من می‌گفتم موهایت را، که موهایت را می‌خواستم، موهایت را هم نگاه کرده بودم؛ و او زانوهایش را از دو طرف روی سینه‌ی من گذاشته بود و می‌گفت، بگو، بگو تو چه چیز مرا خواستی که نگاهم کرده بودی هان، ها، چه چیز مرا می‌خواستی؟ و من می‌گفتم گاهی چشم‌ها و گاهی لب‌ها را و یک‌بار- موقعی که شانه‌های بلندت برهنه بود- من پاهایت را، خواسته بودم، اما اغلب، می‌دانی، می‌دانی، من اغلب، همه جا، همه جا، جا، جا، همه جای تو را خواسته بودم؛ و او می‌گفت، پس بیا بیا، همه جایم را پُر کن، پرش کن، پرش کن، و من پرش می‌کردم، پرش می‌کردم، با همه جایم؛ و چشم‌های او به کنار حدقه‌هایش می‌غلتید و صورتش به ناگهان سرخ و شکنجه دیده، بعد صاف و درشت و زیبا، مثل دریاچه‌ای می‌شد و بعد او دوباره شروع می‌کرد به نالیدن و به من می‌گفت، بنال، بغلم بنال، با آن صدای درگلومانده‌ات بنال؛ که من نمی‌دانم می‌نالیدم یا نه؛ که او می‌گفت باز هم، بنال و بنال و من که صورتم از بالا، بر روی پستان‌هایش خمیده بود می‌نالیدم و او تنش را بالا می‌آورد و پایین می‌برد و مدام و مدام و مدام می‌گفت، بنال و بنال و بنال...»

رضا براهنی
۱۳۱۴-۱۴۰۱
..
  



Thursday, March 17, 2022

یک روز صبح چشم باز کردم دیدم ورِ خودش را دارد بالش خودش را دارد روی تخت، مسواک خودش را دارد توی توالت مهمان، و حتا یک بار چشم باز کردم دیدم حوله‌اش توی حمام من است، توی اتاق‌خواب. آدم‌ها وقتی پایشان به توالت و حمام شخصی آدم باز شود یعنی محرم‌ شده‌اند. یعنی شده‌اند آدمِ آدم. بی‌که حرف خاصی قول و قرار خاصی بین‌شان گذشته باشد. تا مدتی اما، هر دو مردد بودیم با لباس‌هایش چه کنیم. همین‌جور آویزان می‌ماندند روی پشتی صندلی، یا دسته‌ی تردمیل، توی اتاق‌خواب. یک روز شلوارش را که از روی بند رخت جمع کردم، آمدم که آویزان کنم روی دسته‌ی تردمیل، همان را رفتم طرف کمد، طبقه‌ی دوم از بالا، سمت راست، تا کردم گذاشتم روی شلوار نوی دیگری که مال کسی نبود. همان طرفی که تقریباً خالی‌ست، که یک روز دسته‌ی لباس‌های جامانده‌اش را برداشتم گذاشتم توی یک پاکت خرید بزرگ، گذاشتم توی اتاق لباس‌ها. آدم نمی‌داند لباس‌های کسی را بهش پس دهد کار خوبی‌ست یا بد. نمی‌داند قلب صاحب لباس‌ها می‌شکند یا نه. برای همین لباس‌ها را گذاشتم توی یک پاکت خرید بزرگ، توی اتاق لباس‌ها. از همان وقت به این‌ور، از بهار گمانم، این ور کمد خالی مانده بود. عین دندان شیری جلوی دهان که افتاده باشد، خالی و صاف توی چشم. شلوار را از روی بند برداشتم تا کردم گذاشتم توی کمد. طبقه‌ی دوم سمت راست. تی‌شرت مشکی را هم؛ از چند روز پیش مانده بود روی پشتی صندلی. بعد رفتم توی حمام حوله‌ی کوچک مشکی‌اش را هم برداشتم آوردم تا کردم گذاشتم توی کمد. لای در کمد را نیم‌باز گذاشتم. کم مانده بود کاغذی بچسبانم که «از این طرف». آدم نمی‌داند لباس‌های کسی را از روی دسته‌ها جمع کند تا کند بگذارد توی کمد، آن آدم چه فکری می‌کند پیش خودش. خوشحال می‌شود یا می‌ترسد. نمی‌دانم. هر چه که بود، من از آویزان‌ماندن لباس‌ها روی دسته‌ها و پشتی‌ها فراری‌ام. دلم می‌خواهد در اولین فرصت برشان دارم بگذارم سر جایشان. حالا این که جای هر کدام کجاست، این هم خودش مسأله‌ای‌ست. توی اتاق لباس‌ها، توی کمد، یا آن‌ها که راه و چاه توالت اتاق‌خواب را بلدند و محرم‌اند.

دفعه‌ی بعد که آمد، شلوارش را که پیدا نکرد، همان‌جور بی‌شلوار رفت نشست روی مبل. یک‌جور سرگردان‌طوری نشسته بود روی مبل. خنده‌ام گرفت. یادم نبود شلوار را گذاشته‌ام توی کمد. گفتم «لباساتو گذاشته‌م تو کمد. طبقه‌ی دوم سمت راست. در کمده خرابه، کامل بسته نمی‌شه.» چشم‌هایش بفهمی‌نفهمی از بلاتکلیفی درآمد. خودش هم؟ نمی‌دانم. گفت «ا، آهاا.» و رفت سراغ کمد. 
..
  



Monday, March 14, 2022

چرا خوب نیستم؟ نمی‌دونم. بخوام بداهه بگم گمونم بی‌بندی رو برنمی‌تابم. تعلق نداشتن رو. تعلق‌ نداشتن به چیزی جایی کسی. 

...

من؟ من آدم بندهای محکم‌ام. حبل‌المتین‌های لا ریب فیهما، متقن، محکم. حالا اما مدت‌هاست معلقم و آخ که هیچ چیز به قدر این تعلیقِ مدام فرسوده‌ا‌م نمی‌کند.
..
  



Friday, March 11, 2022

انگار یه سرخپوست باشم که یه روز بی‌خبر قبیله‌شو ترک می‌کنه. درست همون روز اما، بی‌که، قبیله‌ هم سرخپوست رو ترک می‌کنه.

مدت‌ها بود چنین صلیب سنگینی رو این‌همه بی‌وقفه و مدام با خودم حمل نکرده بودم. 


..
  




چشمم افتاد به یه پست قاعدتاً طنز توی اینستاگرام، و ناغافل بغضم ترکید. به خودم اومدم دیدم یه بغض بزرگ دوماهه تمام این مدت پشت پلکام جا خوش کرده بوده.

-خوبی؟
+خوبم مرسی.

نه راستش، خوب نیستم. دو ماهه که خوب نبوه‌م.
..
  



Friday, March 4, 2022

من آدمِ پنجره‌های قدّیِ بی‌پرده‌ام.
..
  


Archive:
February 2002  March 2002  April 2002  May 2002  June 2002  July 2002  August 2002  September 2002  October 2002  November 2002  December 2002  January 2003  February 2003  March 2003  April 2003  May 2003  June 2003  July 2003  August 2003  September 2003  October 2003  November 2003  December 2003  January 2004  February 2004  March 2004  April 2004  May 2004  June 2004  July 2004  August 2004  September 2004  October 2004  November 2004  December 2004  January 2005  February 2005  March 2005  April 2005  May 2005  June 2005  July 2005  August 2005  September 2005  October 2005  November 2005  December 2005  January 2006  February 2006  March 2006  April 2006  May 2006  June 2006  July 2006  August 2006  September 2006  October 2006  November 2006  December 2006  January 2007  February 2007  March 2007  April 2007  May 2007  June 2007  July 2007  August 2007  September 2007  October 2007  November 2007  December 2007  January 2008  February 2008  March 2008  April 2008  May 2008  June 2008  July 2008  August 2008  September 2008  October 2008  November 2008  December 2008  January 2009  February 2009  March 2009  April 2009  May 2009  June 2009  July 2009  August 2009  September 2009  October 2009  November 2009  December 2009  January 2010  February 2010  March 2010  April 2010  May 2010  June 2010  July 2010  August 2010  September 2010  October 2010  November 2010  December 2010  January 2011  February 2011  March 2011  April 2011  May 2011  June 2011  July 2011  August 2011  September 2011  October 2011  November 2011  December 2011  January 2012  February 2012  March 2012  April 2012  May 2012  June 2012  July 2012  August 2012  September 2012  October 2012  November 2012  December 2012  January 2013  February 2013  March 2013  April 2013  May 2013  June 2013  July 2013  August 2013  September 2013  October 2013  November 2013  December 2013  January 2014  February 2014  March 2014  April 2014  May 2014  June 2014  July 2014  August 2014  September 2014  October 2014  November 2014  December 2014  January 2015  February 2015  March 2015  April 2015  May 2015  June 2015  July 2015  August 2015  September 2015  October 2015  November 2015  December 2015  January 2016  February 2016  March 2016  April 2016  May 2016  June 2016  July 2016  August 2016  September 2016  October 2016  November 2016  December 2016  January 2017  February 2017  March 2017  April 2017  May 2017  June 2017  July 2017  August 2017  September 2017  October 2017  November 2017  December 2017  January 2018  February 2018  March 2018  April 2018  May 2018  June 2018  July 2018  August 2018  September 2018  October 2018  November 2018  December 2018  January 2019  February 2019  March 2019  April 2019  May 2019  June 2019  July 2019  August 2019  September 2019  October 2019  November 2019  December 2019  February 2020  March 2020  April 2020  May 2020  June 2020  July 2020  August 2020  September 2020  October 2020  November 2020  December 2020  January 2021  February 2021  March 2021  April 2021  May 2021  June 2021  July 2021  August 2021  September 2021  October 2021  November 2021  December 2021  January 2022  February 2022  March 2022  April 2022  May 2022  July 2022  August 2022  September 2022  June 2024  July 2024  August 2024  October 2024  May 2025  August 2025  September 2025